مزیت اقتصادی باکو

6 ارديبهشت 1396
جمهوري آذربايجان به منظورشالوده ريزي بناي اقتصادي خود زيربناهاي قابل توجهي دارد كه مي تواند گسترش اقتصادي كشور را تسهيل بخشيده و از آن كشوري توسعه يافته، هرچند كوچك در ناحيه خزر و گستره ژئوپلتيكي قفقاز بسازد. لكن بر سرراه بارور سازي زيربناها و برتري هاي اقتصادي، موانعي پيش رو دارد كه لزوما بايدبرطرف گردند. اين موانع عبارتنداز سرمايه، فن آوري، مديريت گسترش اقتصادي، سياست هاي اقتصادي و اجتماعي، امنيت سرمايه گذاري و فرآوري قانونمند به اتفاق با ضمانت هاي بين المللي، امنيت اجتماعي تضمين شده براي اتباع بيگانه و نظايرآن.
 
مزايا و زيربناهاي توسعه اقتصادي كشور در آذربايجان عبارتند از:
 
1- منابع نفتي: حاشيه ساحلي شرق آذربايجان، به اخص زيرساخت طبيعي شهر باكوو فلات قاره آذربايجان در درياي خزر مهم ترين منابع نفتي آذربايجان را در خود جاي ديتا اند. كشف نفت در باكو در نيمه دوم قرن نوزده اتمام پذيرفت و از اوايل سده بيستم وارد بازار جهاني گرديد. نفت باكو يگانه از انگيزه هاي اصلي كشيده شدن گستره جنگ جهاني دوم در سنه 19412به ناحيه قفقاز بود، به طوري كه قواي آلماني تاقفقاز پيش رفتند و در اوائل سنه 1943 م باتلاش سپاهيان روسيه عقب رانده شدند (1) .
 
روش استخراج نفت بدبختانه شوربختانه به شكل سنتي و كهن (تلمبه اي) هنوز پيوسته دارد كه اين بر توليد آلودگي محيطي سواحل و آب هاي بحر خزر در حوالي باكو تاثيردارد (2) . نفت باكو تكيه گاه اصلي اقتصاد شوروي سابق را پيش از كشف نفت در مناطق ساير كشور همانند «اورال » و«سيبري » ساختن مي داد و در حال حاضر نيز كشورهاي ايران، ارمنستان، آذربايجان، قزاقستان و روسيه، مجموعا از ذخاير عظيم نفت و گازدر دامنه خزر برخوردارند.
 
بنابراين، گستره ژئوپلتيكي خزر به عنوان جايگزين پهنه ژئوپلتيكي خليج فارس دراوايل سده 21 شناخته مي شود كه به عنوان يكي از مناطق مهم رقابت بين توان هاي جهاني و منطقه اي درخواهد آمد و حضور اصرارگونه، توان هاي جهاني و ناحيه اي نظيرامريكا، روسيه، چين، ژاپن، اسرائيل، تركيه، انگليس، فرانسه، هند و جز آنهابي بستگي بااين حقيقت استراتژيك نيست.
 
افزون بر آن، درياي خزر به عنوان كبير ترين درياچه آب شيرين عالم (ميزان شوري آن در نزديك 13 در هزار و يك سوم آب هاي اقيانوس ها و درياهاي آزاد عالم است.)
 
شناخته شده و حائز ذخاير آبزيان بي همتا است.
 
آذربايجان در حال آماده در نزديك 250 هزار بشكه نفت به طور يوميه توليدمي نمايد و اندوخته نفتي كشف شده آن در نزديك 3/3 ميليارد بشكه تخمين زده شده است كه نزديك 2/2 ميليارد بشكه آن به فلات قاره خزر مربوط مي باشد (3) . اين ثروت عظيم بي بستگي با نگرش هاي آذربايجان در خصوص بخش بحر خزر بين كشورهاي ساحلي (4) و تاسيس رژيم حقوقي جديدي بر اين مبنا نمي تواند باشد. ذخاير عظيم نفتي آذربايجان علت اي قوي براي پايه ريزي اقتصاد ملي بر پايه آن از سوي دولت آذربايجان و نيز براي حضور سرمايه گذاران بزرگ غربي همانند امريكا در منطقه محسوب مي شود.
 
2- توريسم: كشور آذربايجان با سواحل زيباي خود در كنار بحر خزر وموقعيت جغرافيايي مناسب، براي تبديل شدن به قطب گردش گري (توريستي) در ناحيه خاورميانه و در ساحل خزر استعداد بسيارخوبي دارد. بنابراين، نمي تواند از ديداستراتژيست هاي توسعه اقتصادي ناديده انگاشته شود، به اخص اين كه اوضاع واحوال فرهنگي و اجتماعي فعلي حاكم بر جامعه آذربايجان، به خصوص شهر باكو،اجازه چنين امري را مي دهد.
 
3- قابليت هاي كشاورزي: سرزمين آذربايجان به لحاظ چگونگي توپوگرافيك و نيزموقعيت جغرافيايي و آب وهواي مناسب و دشت ها و منابع آب خوب و كافي،استعدادتوسعه دامپروري، كشاورزي، و باغ داري را،به گزيده تر به طريق هاي مكانيزه دارد ومي تواند در بعضي گويه ها به فرآوري تخصصي و فرآوري متعدد دست مكشوف و واردبازارهاي جهاني شود.
 
4- قابليت هاي صنعتي: هستي گويه هاي فن آوري صنعتي از دوران چيرگي روسيه كه هرچند به طور ناقص وجوددارد، به همراه نيروهاي انساني متخصص دانشگاهي در مراكزعلمي مملكت آذربايجان، مي تواند در كاربري منابع طبيعي نفت و گاز و توليدات كشاورزي و دامي و باغ داري درجهت توسعه صنعتي سودمند و كارساز واقع گردد. الگوي توسعه صنعتي بر پايه ذخاير نفت و گاز و توليدات كشاورز و دامي مي تواندنويدبخش اقتصاد توانمندي در منطقه قفقاز باشد، به گزيده تر اين كه سرمايه هاي غربي واروپايي و امريكايي و تركيه نيز به مملكت آذربايجان سرازير گشته است.
 
ز: تجربه اختصار كشورداري: متعلق به جايي كه آذربايجان پيش از قراردادهاي گلستان وتركمنچاي بخشي از گستره حكومتي ايران بوده و پس از قراردادهاي مزبور نيز تحت چيرگي تزاريسم و كمونيسم روسي قرار داشته است، لذا تجربه كاركردهاي يك كشور ياواحد سياسي مستقل را پيدا نكرده است. اين كشور كه از 1991م در صحنه جغرافياي سياسي عالم ظاهرشد، در نزديك شش سال تجربه كشورداري دارد، لذا امثال سايرجمهوري هاي بازپسين استقلال مكشوف سررسيد بيش تري بيچارگي دارد الي به بلوغ كشورداري برسد.
 
سازماندهي عناصري نظير ارتش، دستگاه سياست خارجي، نيروي انتظامي، دستگاه قضايي،دستگاه و سيستم اقتصادي، گردش گري، بازرگاني خارجي، همكاري مردمي، آزادي احزاب ودسته هاي سياسي، مديريت شهري و ناحيه اي و از كل مهم تر دانستن استقلال سياسي درمردم و سياست مداران از جمله اموري است كه به زمان بيش تري براي رسيدن به بلوغ كشورداري از جانب دولت مردان و سياست مداران و نيز از سوي مردم نياز دارد.
 
نگارنده اين حقيقت را در بعضي شوون جامعه آذربايجان از تقريبا  تماشا كرده است.
 
بنابراين، نهادينه شدن پرماسيدن استقلال سياسي و نه تابع يك سيستم سياسي كلانتر بودن، موضوعي است كه براي چنين جمهوري هايي هنوز به سررسيد بيش تري بيچارگي دارد.
 
به عنوان نمونه سوء مديريت خدماتي شهر باكو و رهابودن برخي امور; عدم دريافتن امنيت خارجيان از شيوه برخورد ماموران دولتي; وضع زندانيان; روش برخورد شهرباني وماموران فرودگاه با خارجيان و گردش گران; هستي نابه ساماني هاي اجتماعي از قبيل گسترش تهيدستي- نداري و طبقات فقير; اشاعه رشوه خواري و فاصله فقر و غني و پيدايش يك طبقه ثروتمند جديد كه با نيرو سياسي نيز تركيب شده است; نبود استقامت در اتخاذ مشي سياست خارجي نسبت به همسايگان; قبول بعضي تعهدات و پيمان ها با توان هاي برون منطقه اي همانند امريكا، اسرائيل،تركيه و جزآنها; تضعيف رابطه سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي با جمهوري اسلامي ايران و امثال اين گونه موارد حاكي از آن است كه آذربايجان براي رسيدن به بلوغ لازم به عنوان يك مملكت مستقل سررسيد بيش تري نيازدارد.
 
ح: نامشخص بودن مرزهاي آبي شرق:
به انگيزه زوال شوروي پيشين قراردادهاي دوجانبه 1921 و1940م كه بين ايران وشوروي منعقد شده و ناظر بر رژيم حقوقي خاصي در درياي خزر بودند، باره قبول سه مملكت ساير ساحلي; يعني تركمنستان، قزاقستان و آذربايجان قرار نگرفت; يعني الگوي دو كشوري كنار خزر بعد از زوال شوروي به الگوي پنج كشوري تبديل شد كه شركاي جديد كناره خزر مدعي حقوق خويش از منابع درياي خزر بودند. برآيند اينكه بايستگي راه اندازي رژيم حقوقي جديدي مطرح گرديد.
 
كه بين پنج عضو آن رويداد عقيده وجود نداشت.
 
آذربايجان مدعي تقسيم كل دريا بين اعضاء ساحلي است.
 
و سعي هايي كه پس از نشست 24/2/1374 در آلماتي مركز قزاقستان (5) شروع شده است،هم چنان ادامه دارد، ولي نتيجه اي حاصل نگرديده است و كشورهاي ساحلي، به گزيده تر آذربايجان به طور يك جانبه اقدام به انعقاد قراردادهاي استخراج نفت با كمپاني هاي روسي، امريكايي و جز آ ن مي نمايد كه مورد اعتراض ديگر اعضا نيز قرار مي گيرد.
 
نامشخص بودن مرزهاي فلات قاره آذربايجان و تعجيل آن براي گسترش بهره برداري ازذخاير نفتي باره ادعا، زمينه را براي بروز بحران و منازعه در منطقه خزر فراهم مي نمايد.
 
بازيگران منطقه اي و فرا منطقه اي در آذربايجان موقعيت و صفات ژئوپلتيكي آذربايجان مايه شده است كه اين مملكت دچار خلا نيرو شود و زمينه را براي چشم وهمچشمي هاي ژئوپلتيكي فراهم نمايد، زيرا بعضي كشورها چه در سطح ناحيه و چه در سطح جهان براي خود در آذربايجان يك سري تعلقات ژئوپلتيكي قائل هستند. متقابلا آذربايجان نيز سعي دارد، از اين مقوله ها سهم برداري لازم را در راستاي منافع ملي خودبنمايد و دشواري ها ژئوپلتيكي خود را حل كند.
 
پس از خودسالاري آذربايجان زمينه براي توسعه روابط بين اين مملكت با جمهوري اسلامي ايران فراهم آمد، زيرا دو مملكت نسبت به يكديگر تعلقات ژئوپلتيكي داشتند.
 
آذربايجان براي كسب راه ترانزيت جهت پيوستگي با دنياي خارج (6) و نيز تامين نيازهاي روحي و عاطفي خانواده هاي آذري كه در هر دو سو بي گمان بستگاني داشتند و هم چنين براي رويارويي با ارمنستان و نيز جلب همكاري هاي اقتصادي و فني، دربايستن شديدي به ايران داشت. جمهوري اسلامي ايران نيز به منظور تامين نيازهاي فكري، مذهبي و فرهنگي ملت شيعه جمهوري آذربايجان و تامين نيازهاي روحي و عاطفي مردم خويش و گسترش گستره نفوذ خويش در منطقه و بازداري از شكل گيري كانون ترسانيدن جديد، به گسترش روابطحسنه، با آذربايجان نيازداشت. در نخست شغل روابط به شدت توسعه يافت، اما متاسفانه عوامل محلي و بين المللي وارد ماجرا شده و به سرد شدن روابط دو كشوربزرگ شيعه نشين دانشمند و برپايي فاصله بين آنها كمك كرد.
 
يكي از عوامل موثر در اين زمينه تبليغاتي بود كه امريكايي ها و وابستگان راستين آنها در ايران و آذربايجان در ارتباط با شكل گيري آرمان سياسي پيوست دو آذربايجان ايران و شوروي به راه انداختند (7) و برخي از مقامات و مسولين ايراني و آذربايجاني را تحت تاثير قرارداده و با اقدام يك جانبه دولت آذربايجان، درخصوص حذف ايران از كنسرسيوم نفتي، (8) سياست بيگانه ايران در قفقاز متحول گرديد، به نحوي كه تمايل ايران به سمت ارمنستان بيش تر شد و اين امر بر حساسيت آذربايجان و بدبيني آن نسبت به سياست ايران در قفقاز كارايي گذاشت. بدبختانه شوربختانه اين وضعيت، سردي در روابطدو جانبه را تشديد كرد و دولت آذربايجان تضييقات خود را نسبت به فعاليت هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي ايران در آذربايجان افزايش داد و بعضي مطبوعات محلي نظيرروزنامه «آزاد ليق » ارگان جبهه خلق كه به خبرگزاري پرقدرت «توران » متكي است و نيز روزنامه «يني مساوات » و جز آن بر تبليغات سوء خويش افزودند. و در تاريخ 3/12/75 ضياء اساس اف، معاون فرهنگستان علوم آذربايجان و نماينده مجلس ملي ورئيس گروه دولتي پارلماني ايران و آذربايجان كه ظاهرا از فرماندهان جنگ دوم جهاني و از فاتحان برلين نيز بوده است، در منزلش ترور شد. از سوئي ساير بعضي تحليل هاي سطحي در داخل ايران، دستگاه سياست خارجي را بر پيوستگي سياست اجتناب گزيني از آذربايجان و تقرب بيش تر به ارمنستان دلگرمي مي نمود. نتيجه اين ناچيز التفاطي دستگاه سياست بيگانه ايران به مسئله، از يك طرف و انزواي ژئوپلتيكي آذربايجان ونيازهاي اقتصادي و همگني برخي خصلت هاي فرهنگي باغرب مايه گرديد كه فرصت مناسبي براي حضور قدرت هاي ناحيه اي و جهاني كه با جمهوري اسلامي ايران تضاد دارند،فراهم آيد. اين فرصت باعث گرديد كه قدرت هاي مزبور، مشخصا امريكا، اسرائيل وتركيه، يكم اينكه در منطقه ژئوپلتيكي خزر كه جايگزين آينده خليج فارس فرض مي شود، جاي پاي خويش را استوار كنند; ثانيا دايره نفوذ اقتصادي، سياسي و فرهنگي خود را تاقفقاز و ماوراي آن گسترش دهند; ثالثا منبع تهديد مناسبي براي امنيت ملي وتماميت ارضي جمهوري اسلامي ايران به هستي آورند.
 
جالب اين جاست كه دايره حضور ايران در منطقه، روز به روز محدودتر مي شود وبرعكس، رقبا; يعني امريكا، اسرائيل و تركيه آذربايجان را به فضاي امني جهت استقرار تكاپو هاي خويش تبديل مي نمايند كه تفصيل آن مقالي ديگر و مجالي ديگرمي طلبد.
 
نكته قابل توجه براي سياست گذاران جمهوري اسلامي ايران اين است كه شكل گيري سه گوش راهبردي باكو، آنكارا، تل آويو باهدايت و پشتيباني امريكا و نيز سفر«نتانياهو» از اسرائيل به باكو و سفر مرداد ماه 1376 حيدرعلي اف، مسئول جمهورآذربايجان به امريكا و انعقاد قراردادهاي نفتي و امنيتي تعهدآور، از يك سو وتلاش و تعهد امريكا براي يكپارچه كردن  آذربايجان در اقتصاد جهاني و نهادهاي امنيتي جديد التاسيس اروپايي و به عبارتي گسترش قلمرو نفوذ ناتو و همانند آن لغايت پشت مرزهاي شمالي ايران، رويداد ساده و كوچكي نيست كه بتوان از كناره آن بي تفاوت گذشت.
امیر علی
2 ارديبهشت 1397 - 13:41

سلام من پارسال با تور باکو به این شهر سفر کردم و از سفرم نهایت لذت را بردم

ارسال دیدگاه

خطا ...
آدرس ایمیل وارد شده نامعتبر است.
متوجه شدم